سلام. من رضا هستم، از نوع تکلی. فامیلی سختی دارم. باید اینجوری بخونیش: تَکَلّی.
از وقتی یادم میاد عاشق نوشتن بودم. فکر نمیکنم هیچکدوم از همکلاسیهام، به خصوص برادر خودم؛ تا به حال در مدت زمان تحصیل خودشون انشا نوشته باشن! همیشه من مینوشتم و عاشق داستان خلق کردن بودم.
از اینا که بگذریم، باید خدمتتون عرض کنم که زندگی پر فراز و نشیبی داشتم و کارهای مختلفی هم تجربه کردم.
تو زندگی من چندتا قرص آرامبخش وجود داره. سینما دومین آرامبخش منه.
مهمترین علاقه من فیلمنامهنویسی و بعد از اون نوشتن داستانه!
کارهای مختلفی در زمینه فیلمنامه انجام دادم و یکی از بزرگترین افتخارات شخصی خودم همکاری با کارگردان مورد علاقه دوران نوجوانیم بود؛ یعنی آقای ابوالحسنداوودی.
همچنین افتخار همکاری با تهیه کننده بسیار با اخلاق و کاربلد سینما، خانم بیتا منصوری هم جزئی از مسیر کاریم بود و البته بسیار جذاب.
کار کودک همیشه اولویت زندگی من بوده. هر سال یک کار کودک دارم، چه در زمینه انیمیشن، چه مقاله و کتاب!
بچهها بهترین خالقهایی هستن که دیدم. انیمیشن خروس زیرک روباه کلک؛ از بهترین و لذت بخشترین پروژههای فیلمنامه نویسی من بوده و هست.
کتاب. خاطرم هست اولین داستان کوتاهم تو سن 9 یا 10 سالگی بود. ماجرای یک اژدهای کوچک در دل یک روستا. رفته رفته و بعد از دانشگاه و تجربه محیطهای مختلف کاری باعث شد که به کتاب رو بیارم. تجربه زیستم که بالا رفت میل و عطش من به کتاب نوشتن بیشتر شد.
کتاب نوشتن برای من سختتر از فیلمنامه هست! نمی دونم چرا. اما من کتاب نمینویسم که ماندگار باشم. حتی اگر آثار من بعد از چند سال فراموش بشه ناراحت که نمیشم هیچ، خوشحال هم خواهم شد.
من یک هدف مهم در کتاب نوشتن دارم: که اگر یک نفر هم پس از مطالعه کتابهای من به فکر فرو بره من کار خودمو به عنوان نویسنده انجام دادم؛ به خصوص در مجموعه کتابهای سفر به شهر ممنوعه این مسئله برام خیلی مهمه؛ چون محیط زیست برام خیلی مهمه!
خیلی خودمونی و زیاد باهاتون گپ زدم. اگر در خصوص کتابهای من نظری داری در بخش نظرات هر کتاب بنویس، میخونم و لذت میبرم.
اگر سوال و کار شخصی داری، بخش تماس با من، یک ایمیل هست. ایمیل بزن با هم گپ بزنیم.
برای همه مردم جهان، به خصوص مردم ایران. آرامش، صلح و سلامتی آرزومندم.
ارادت؛